جدول جو
جدول جو

معنی تشنه کامی - جستجوی لغت در جدول جو

تشنه کامی(تِ نَ / نِ)
آرزومندی. خواهان چیزی بودن:
دگر از تشنه کامی های مشتاقان چه می پرسی
به رنگ لاله تنها جام می نوشد نبیذ اینجا.
ناصرعلی (از آنندراج).
رجوع به تشنه کام شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشنه کام
تصویر تشنه کام
کسی که کام او از تشنگی خشک شده باشد، بسیار تشنه
فرهنگ فارسی عمید
(تِ نَ / نِ)
کسی که کام وی ازتشنگی خشک شده باشد. (ناظم الاطباء). سخت تشنه. تشنه لب، آرزومند. خواهان چیزی:
ز فیض باده جوش گل بباد است
چراغان تشنه کام یک چراغ است.
محمد زمان راسخ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مرتعی در روستای چه جای کتول
فرهنگ گویش مازندرانی